روانشناسى برخورد با جوان و نوجوان
جوانان امروز
جوان.ازدواج.خانواده

پایان دوران کودکى، آغاز دوره جدیدى است که هر انسانى باید آن را سپرى کند. به اعتقاد کارشناسان و روان‏شناسان، این دوره که موسوم به دوران نوجوانى است، حادترین، حساس‏ترین و بحرانی‏ترین دوران زندگى هر انسانى است که لاجرم باید از این گردباد شدید عبور کند. این گردباد چنان همه وجود نوجوان را دست‏خوش تغییر می‏کند که او را دچار بحران هویت، تحیر و سرگشتگى می‏کند. چنین فردى با ورود به این مرحله هرگز آرام ندارد، همواره در حال جنب‏وجوش و التهاب است. بر موجى سوار است که هر لحظه انتظار رسیدن به ساحل نجات را دارد. بی‏قرار است و به هر سو می‏زند تا خود را به ساحل برساند.

در واقع، نوجوان همان کودک 10 یا 11 ساله دیروزى و آرامى است که بی‏چون و چرا، دستورات و اوامر بزرگ‏تر از خود را در خانه می‏پذیرفت. اما با ورود به این دوره و تنها به فاصله مدت زمان کوتاهى، به یک باره تغییر مشى داد، و برخلاف انتظار به همه کس و همه چیز نه می‏گوید، نه تنها همان کودک سر به راه دیروز نیست، بلکه کاملا فردى ماجراجو و پرخاشگر است. چهره او به ناگاه عوض می‏شود، لحن گفتارش تغییر می‏کند، رنگ پوست و لهجه، رفتار و مشى او به گونه‏اى دیگر می‏شود و این همان چیزى است که والدین را شدیدا نگران کرده و موجبات تشویق خاطر آنان را فراهم می‏آورد.

بنابراین، آشنایى با مسائل و مشکلات نوجوانان و جوانان و بیش از هرچیز آشنایى با شیوه برخورد با آنان، ابتدایی‏ترین و ضروری‏ترین نیاز و ابزار براى کسانى است که به نحوى با نوجوانان برخورد می‏کنند. زیرا هرگونه ناآشنایى و غفلت از این گونه مسائل بیش از بیش موجبات تشدید مشکلات آنان را فراهم می‏آورد. اما بیش از هر چیز توجه به چند نکته ضرورى است:

1. اصولا فصل نوجوانى و جوانى، فصل معماوار، پیچیده و کوران دگرگون شونده و دگرگون‏ساز و تغییر و تحول است. در این مرحله، گویا آدمى (کودک) می‏میرد و انسان دیگر (نوجوان و جوان) زنده می‏شود. اساسا، نوجوان، کودک دیروز و یا کودک بزرگ‏شده امروز و جوان نیز همان نوجوان دیروزى نیست، بلکه انسانى از نوع دیگر است. لذاست، که در برخورد با چنین انسانى، باید شیوه برخورد نیز نسبت‏به، مقطع کودکى و... تغییر یابد.

2. سر معماوارگى و ابهام و پیچیدگى دوره نوجوانى و جوانى تنوع و گونه‏گونى مؤلفه‏هاى شناسا و ناشناسا، شناخته شده و ناشناخته‏اى است که هویت نوجوان و جوان را شکل می‏دهد. هویت نوجوان و جوان امروزى، تحت تاثیر بسیارى از عوامل شناخته و ناشناخته درونى و بیرونى از جمله محیط، جامعه، خانواده، وراثت، ملیت، نژاد، طبقه اجتماعى ،زیست‏بوم، فرهنگ ملى و محلى و جهانى، میزان و تحصیلات، نوع تخصص، شغل، نوع گرایش سیاسى و... است. از این‏رو، در شناخت هویت و مقتضیات و مسائل و مشکلات یک نوجوان و جوان و پاسخ بدان و اساسا در برخورد با آنان باید شیوه‏اى متفاوت برگزید. یعنى نوع برخورد با یک کودک، نوجوان و جوان باید ماهیتا متفاوت باشد و نمی‏توان در هر سه مقطع به یک شیوه با آنان برخورد کرد، در واقع برخورد با هر مقطع روان‏شناسى خاص خود را می‏طلبد.

3. براى شناخت نسل نو و تنظیم روابط و مناسبات سازنده با نوجوان و جوان، باید از چهار بعد و در چهار گرایش مقتضیات و مختصات یک نوجوان و جوان مطالعه شود: از بعد زیست‏شناختى، روان‏شناختى، جامعه‏شناختى و مردم شناختى. درواقع، براى برخورد شایسته با یک نوجوان و جوان، باید جوان از لحاظ زیستى، روانى، اجتماعى و مردم‏شناختى مورد مطالعه دقیق و موشکافانه قرار گیرد.

براى مثال، از لحاظ روان‏شناختى، براى برخورد مناسب و سازنده با یک نوجوان و جوان، باید مربى و کسى که با وى برخورد می‏کند، سه اصل مهم جلب اعتماد، فاصله‏زدایى و ذهنیت‏شناسى را وجه همت‏خویش قرار دهد و آن را به عنوان اصلی‏ترین و کارآمدترین ابزار مناسبات میان خود و جوان و نوجوان در نظر بگیرد.

الف. اعتمادسازى و جلب اعتماد از ابتدایی‏ترین ابزار یک مربى و یک مبلغ و یک پدر و مادر فهیم و فرهیخته‏اى است که براى درک فرزند نوجوان و جوان خویش به کار می‏گیرند. در واقع، جلب اعتماد، پذیرش و مقبولیت فرد توسط مخاطب است. جوان و نوجوان باید ما را بپذیرند و تا زمانى که ما را به دیده قبول ننگرند و احساس نکنند که ما آن‏ها را درک می‏کنیم، چیزى از ما نمی‏پذیرند.

ب. فاصله‏زدایى و تفاوت‏زدایى، از دیگر مکانیسم‏هاى روان‏شناختى برخورد با نوجوانان و جوانان است. فاصله‏زدایى به معنى زدودن و کاستن فاصله‏ها و احساس همدلى و هم احساس شدن با مخاطب و القاى قرابت و شباهت‏خود با مخاطب است. در حقیقت‏با این کار، جوان و نوجوان احساس می‏کند نه تنها بین او، طرف مقابل هیچ فاصله و شکاف طبقاتى وجود ندارد که رابطه‏اى کاملا صمیمى و همدلانه وجود دارد.

ج. ذهنیت‏شناسى مخاطب نیز از دیگر مکانیسم‏هاى روان‏شناختى برخورد با کودکان و نوجوانان است. ذهنیت‏شناسى به این معناست که بدانیم مخاطب چگونه می‏اندیشد، به چه می‏اندیشد و مشکل اصلى او چیست و درباره ما چگونه می‏اندیشد. ذهنیت‏شناسى، در واقع داشتن هنر مخاطب‏شناسى است و این‏که در ذهن مخاطب نوجوان و جوان چه می‏گذرد.

براى حسن برخورد با مخاطب، به ویژه نوجوانان و جوانان، از منظر روان‏شناسى عمدتا به سه شیوه می‏توان عمل کرد:

الف . رعایت نکات شکلى و صورى

یکى از قالب‏ها و سبک‏هاى برخورد با مخاطب این است که از لحاظ شکلى، ظاهرى و صورى به نکات ذیل توجه نمود:

1 . رعایت جاذبه‏هاى صورى: در برخورد با نوجوانان و جوانان، به ویژه کسانى که از موضع یک مربى و یا مبلغ برخورد می‏کنند، باید جاذبه‏هاى صورى از جمله رعایت روان‏شناسى برخورد، رعایت نوع رنگ پوشاک و به کارگیرى رنگ‏هاى شاد و دلنشین را مراعات نمود . طبیعى است کسانى که از موضع یک مربى و معلم در برخورد با مخاطب از نوع پوشش با وقار، سنگین، پاکیزه، داراى رنگ جذاب و شاد استفاده می‏کنند، به مراتب تاثیرگذارتر از افرادى هستند که از پوشش مناسب و یا از نوع رنگ شاد استفاده نمی‏کنند .

2 . برخورد با نشاط و گشاده‏رویى: اساسا بهترین نوع برخورد با مخاطب، بویژه در نوع برخوردهایى که جنبه تربیتى داشته و از موضع مربى و معلم و مبلغ صورت می‏گیرد، علاوه بر داشتن هنر مخاطب‏شناسى و برخوردارى از جواذب ظاهرى و شکلى، می‏بایست‏با نشاط و شادى و با گشاده‏رویى با مخاطب برخورد نمود . روشن است که تاثیر سخن و رفتار چنین افرادى به مراتب بیش از افرادى است که از جواذب ظاهرى برخوردار نبوده، از هنر مخاطب‏شناسى بی‏بهره‏اند و نیز در نوع برخورد رعایت ادب، وقار، نشاط و گشاده‏رویى را نمی‏کنند . البته، کسانى که از چنین هنرهایى بی‏بهره‏اند، فاقد نفوذ کلام نیز خواهند بود .

3 . به کارگیرى ادبیات دلنشین به فراخور حال مخاطب: از دیگر نکات لازم‏الرعایت و از جهت صورى و شکلى در برخورد با مخاطب، به ویژه جوانان و نوجوانان، به کارگیرى زبان و ادبیات شیرین و دلنشین به تناسب فهم و درک مخاطب است . قطعا نوع زبان، ادبیات و برخوردى که با یک کودک، نوجوان و جوان و یا فرد میان‏سال به کار می‏رود، باید متفاوت باشد . مربیان و معلمانى که در برخورد با افراد مختلف و مخاطبین متفاوت، به تناسب سطح فهم و درک مخاطب و با شناخت درست مخاطب، از شعر، استعاره و ادبیات زیبا و دلنشین استفاده کنند، صد البته کلامى نافذتر از دیگرانى دارند که از این هنر بی‏بهره‏اند و این‏ها حتما موفق‏ترند .

ب . رعایت اصول تکوینى و باطنى

مراد از اصول باطنى و تکوینى، اصولى است که فرد باید بدون فریب، اغوا، ظاهرى ساده، دورویى و تصنع بدان معتقد بوده و عملا بدان ملتزم و پای‏بند باشد . اجمالا، محورهاى زیر را می‏توان در قالب این اصول تکوینى و باطنى مطرح کرد .

1 . خیرخواهى و خلوص نیت در برخورد: اساسا از جمله رمز و راز موفقیت در زندگى و در هر کارى، خلوص نیت است . آن‏گاه که مخاطب احساس کند که مربى در بیان و رفتار خود جز خلوص نیت و خیرخواهى ندارد، با جان و دل سخنان او را پذیرفته و وى را به عنوان الگو می‏پذیرد .

2 . صداقت در گفتار: اگر جوان یا نوجوان احساس کند که مربى در گفتار خود صادق است و بدون کم‏ترین چشم‏داشت و به درستى و راستى قصد راهنمایى جوان یا نوجوان را دارد، البته، با جان و دل و صمیمانه کلام او را می‏پذیرد .

3 . ایمان و باور حقیقى به شایستگی‏هاى جوان و نوجوان: از دیگر اصول لازم الرعایت این است که مربى باید قابلیت، استعداد و ظرفیت‏ها و شایستگی‏هاى جوان و نوجوان را باور داشته باشد و او را بپذیرد تا بتواند در او تاثیرگذار باشد . اگر حقیقتا مربى به شایستگی‏ها و ظرفیت‏هاى جوان معتقد نباشد، چگونه می‏تواند او را هدایت و یا ارشاد نماید؟ لازمه تاثیرگذارى بر فرد، علاوه بر پذیرش، باور داشتن به ظرفیت‏هاى اوست .

4 . دورى و اجتناب از برخورد از موضع قدرت: از دیگر رمز و راز موفقیت‏یک مربى این است که به عنوان یک دوست و رفیق با جوان و نوجوان برخورد نماید . دوستانه و صمیمانه مسائل و مشکلات وى را به او متذکر شده و راه چاره‏اى براى آن بیابد . طبیعى است که برخورد از موضع قدرت و قوت، با لجاجت و عدم پذیرش نوجوان و جوان مواجه خواهد شد و بهترین راه موفقیت و تاثیرگذارى بر مخاطب این است که از در دوستى با او وارد شده و صمیمانه با او برخورد کرد، نه از موضع قدرت .

5 . پای‏بندى عملى بدانچه توصیه می‏کند: از دیگر رموز موفقیت مربى این است که بدانچه توصیه، راهنمایى و ارشاد می‏کند، خود عملا پای‏بند باشد . طبیعى است، کسى که خود به صفتى پای‏بند نیست و عمل نمی‏کند، در صورتى که آن را به دیگرى توصیه کند، مورد پذیرش و مقبول واقع نمی‏شود .

با رعایت اصول تکوینى و باطنى فوق، کلام و رفتار مربى می‏تواند به خوبى در جوان و نوجوان تاثیرگذار باشد .

ج . شیوه‏ها و اصول رفتارى

مربى در برخورد با نوجوان و جوان علاوه بر رعایت اصول و قواعد شکلى و صورى و نیز اصول تکوینى و باطنى، که خود باید بدان متصف باشد، شیوه‏ها و اصولى را رعایت نماید تا با برخوردارى از روان‏شناسى برخورد، بتواند بهتر و بیش‏تر تاثیرگذار باشد . غالبا این اصول را می‏توان در محورها و شاخص‏هاى زیر بیان نمود:

1 . سعه صدر، صبورى و مواجهه فراجریانى: صبر و استقامت، سعه صدر و برخورد فراجریانى در مواجهه با مسائل و مشکلات جوانان و نوجوانان از جمله اصول رفتارى مورد توصیه است .

2 . طمانینه در رفتار و اعتماد به نفس در گفتار: مربى و فرد تاثیرگذار باید از اعتماد به نفس کافى در گفتار و وقار و طمانینه لازم در رفتار برخوردار باشد .

3 . استخدام و به کارگیرى علایق و سلیقه‏هاى مقبول و انگیزه‏هاى فطرى نسل جوان: باید با شناخت ویژگى و خصوصیات رفتارى و گفتارى نوجوانان و جوانان و در واقع با مخاطب‏شناسى درست، دانست که از جمله ویژگی‏هاى این قشر، تجدد و نوگرایى، تحرک، تلاش، امید، آرمان‏خواهى، آرمان‏گرایى، آزادى خواهى، نشاط و طراوت، لطافت، غرور، احساس خوشبختى، منزلت‏طلبى، جسارت و . . . می‏باشد . می‏بایست‏با به کارگیرى و استخدام علایق و سلیقه‏هاى معقول و متناسب با این ویژگی‏ها با او برخورد و رفتار کرد .

4 . التزام به توصیه و برخورد و تبلیغ غیرمستیقم: بهترین شیوه تاثیرگذارى، برخورد و رفتار وتبلیغ غیرمستقیم است . البته، نوع تبلیغ و برخورد بی‏واسطه و غیرمستقیم و غیرزبانى به مراتب مؤثرتر، کارآمدتر و تاثیرگذارتر از شیوه برخورد مستقیم و زبانى است .

5 . تاکید بر عزت نفس، تقویت‏خودباورى، وقار و اعطاى شخصیت‏به مخاطب: از دیگر شیوه‏هاى رفتارى موردنظر در برخورد با نوجوانان و جوانان است . مخاطب نوجوان و جوان وقتى احساس می‏کند که مربى ضمن احترام گذاشتن به وى و تاکید بر عزت نفس وى، او را به عنوان یک شخصیت‏حقیقى و واقعى پذیرفته است و او را محترم می‏شمارد، به راحتى نه تنها سخنان او را می‏پذیرد که مجذوب و شیفته رفتار او می‏گردد .

6 . تحریک احساسات و عواطف: براى حسن تاثیر بر مخاطب، به ویژه نوجوان و جوان و با هدف تاثیر بیش‏تر و بهتر، ضمن شناخت روحیات و خلقیات مخاطب، با تحریک عواطف و احساسات وى می‏توان بیش از پیش بر او تاثیرگذار بود .

7 . استفاده هم‏زمان از اهرم تشویق و تنبیه: یکى از شیوه‏هاى صحیح تربیت و نیز برخورد شایسته و مناسب با مخاطب، تذکار صفات شایسته و بایسته و مناسب و مثبت و نیز صفات منفى مخاطب است . به عبارت دیگر، همان‏گونه که ترغیب، تحریک و تشویق مخاطب به کارهاى شایسته و خوب لازم و ضرورى است، منع، ردع و توبیخ و سرزنش وى در خصوص کارهاى ناشایست نیز ضرورى است . صرفا استفاده از اهرم تنبیه و یا تشویق مسیر و فرایند تربیت را دچار انحراف و افراط و تفریط خواهد نمود .

د . اصول حاکم بر طرز گفتار

از دیگر نکات لازم الرعایت و ضرورى در برخورد با مخاطب، اصول حاکم بر گفتاراست که می‏توان آن را در چند محور بیان کرد:

1 . معلومات سنجى، گرایش فهمى و نیازسنجى مخاطب: باید ابتدا دانست که مخاطب به چه نوع مطالب، با چه زبانى و در چه قالبى و در چه سطحى نیاز دارد . به عبارت دیگر، معلومات سنجى، گرایش فهمى و نیاز سنجى پیش از القاء هر نوع مطلبى به مخاطب لازم و ضرورى است تا نیاز سنجى درست صورت نگیرد و سطح فهم و نیاز مخاطب شناخته نشود، قطعا انتخاب نوع مطالب و نیز قالب ارائه و سطح مطالب بی‏معنا خواهد بود .

2 . پرهیز از افراط و تفریط در گفتار و رفتار: از دیگر اصول حاکم بر طرز گفتار است . در واقع، از یک سو، بیانات و سخنان طولانى، خسته کننده و بدون به کارگیرى ظرفیت‏هاى گفتارى و کلامى و از سوى دیگر، بیانات و کلام کوتاه، مبهم و مجمل هر دو ناکارآمد و غیر کافى بود و وافى به مقصود نمی‏باشد .

3 . شروع سخن از بدیهیات و مسلمات: بیان و آغاز سخن از مشترکات طرفین بویژه اصول مسلم و بدیهى میان طرفین از دیگر ضروریات و اصول حاکم بر طرز گفتار می‏باشد .
 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:



<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 27
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 59
بازدید ماه : 1645
بازدید کل : 31207
تعداد مطالب : 138
تعداد نظرات : 5
تعداد آنلاین : 1